برچسب ها :
نوشته شده در شنبهبرچسب:, ساعت 5:10 بعد از ظهر
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شـــهــدای تــفــحــص و آدرس shohada-t.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
مطلبی که پیش روی شماست خاطراتی است از آقای «موسوی»، مسئول گروه تفحص شلمچه :
دنبال سه شهید بودیم که پس از یک هفته تجسس پیدایشان کردیم.
آنها را داخل پارچههای سفید گذاشتیم و آوردیم مقر تا شناسایی شوند.
به پدر و مادرهایشان اطلاع داده بودند که فرزندانشان پیدا شدهاند.
مادری آمده بود و طوری زجه میزد که تا به حال در عمر چهل وشش سالهام ندیده بودم.
دخترش میگفت: «مادرم از زمانی که فرزندش مفقود شده، بیستوپنج سال است که حالش همین طور است.»
ناگهان رفت داخل اتاق و روبهروی سه شهید ایستاد. به بچهها گفتم: « کاری نداشته باشید.»
رفتیم و دوربین آوردیم. این مادر، یک شهید را بغل کرد و دوید سمت مسجد. به بچهها گفتم: «بگذارید ببرد.»
هنوز اطلاع دقیقی از هویت سه شهید نداشتیم. نمیدانستیم اصلاً همان سه نفر هستند یا نه؟ نامشان چیست؟...
آن مادر بر جنازه شهید نماز خواند و شروع کرد به صحبت کردن با او.
دل تنگیهای بیست وپنج سالهاش را گفت؛ از تنهاییهایش، از این که پدرش فوت کرده،
خواهر و برادرانش ازدواج کردهاند و سختیهایی که کشیده بودند.
گفت: «میخواستند تو را به ما بفروشند به یک میلیون، دو میلیون تومان.
میآمدند به ما میگفتند، ماشین میخواهید، خانه میخواهید یا زمین؟»
پس از شش ساعت شهیدش را آورد و گفت: «این مال شما!»
بهش گفتم: «مادر چه طوری فهمیدی این بچه شماست.»
گفت: «همان موقع که رفتم و در را باز کردم، دیدم پسرم با همان چهره بیست و پنج سال پیش، که فرستاده بودمش منطقه،
با همان تیپ و همان وضعیت بلند شد و به من سلام کرد و گفت، مادر منتظرت بودم...»
همه اینها را ضبط کردیم و نوار ویدیوئیاش موجود است.
صبح روز بعد، وقت نماز مادر دق کرد و از دنیا رفت. پس از فوت مادر شهید، رفتیم و شناسایی کردیم.
پلاک شهید را در قفسه سینهاش یافتیم. تا اطلاعات را وارد رایانه کردیم، دیدیم که شهید، پسر خودش است.
شما اگر میخواهید بدانید شهدا چه طور و با چه وضعیتی پیدا میشوند، بیایید توی گروه تفحص،
در منطقه شلمچه تا چیزهایی ببینید که تا به حال ندیدهاید. جبهه عالمی داشت، آمدن اسرا خودش دنیایی بود.
پیدا کردن شهدا هم عالمی دارد و همه اینها از لطف خدا،
حضرت فاطمه زهرا(س)، امام حسین(ع) و امام زمان(عج) است.
ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺨﻮﻧﯿﻦ !!!...
.
.
ﺗﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﮐﺮﺑﻼ ﺑﻮﺩ "ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﻣﯿﺨﻨﺪﻥ ﻭ ﻣﯿﮕﻦ :
ﭼﯿﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﯿﺒﺎﻓﯿﻦ !!!...
.
.
.
ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺗﻔﺤﺺ . ﯾﮏ ﺧﺎﮐﺮﯾﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﻠﻮﺵ ﺳﯿﻢ ﺧﺎﺭﺩﺍﺭ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ .
ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻢ ﺧﺎﺭﺩﺍﺭ ﺩﻭ ﺷﻬﯿﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﯿﻢ ﻫﺎ ﺟﻮﺵ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﺷﻬﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮ .
ﻣﺠﯿﺪ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ . ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻢ
ﺧﺎﺭﺩﺍﺭ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ .ﺟﻤﺠﻤﻪ ﺷﻬﺪﺍ ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺠﯿﺪ ﭘﺎﺯﻭﮐﯽ ﺑﻄﺮﯼ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ، ﺭﻭﯼ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﻫﺎﯼ ﺟﻤﺠﻤﻪ ﻣﯽ ﺭﯾﺨﺖ
ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : « ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ! ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺍﻭﻥ ﺷﺐ ﺑﻬﺘﻮﻥ
ﺁﺏ ﻧﺪﺍﺩﻡ . ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ . ﺗﺎﺯﻩ،ﺁﺏ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﺿﺮﺭ ﺩﺍﺷﺖ ! .
ﺁﻫﺎﯼ ﻫﻤﻮﻧﺎ ... ﺑﺎﺯﻡ ﻣﯿﮕﯿﻦ ﮐﺮﺑﻼ ﻧﺒﻮﺩ ... ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ﺑﺨﺪﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺟﻮﻭﻧﺎﯼ ﺍﯾﺮﻭﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﺍﺭﺑﺎﺑﺸﻮﻥ ﺣﺴﯿﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﺟﻮﻥ ﺩﺍﺩﻥ ...
سرباز وظیفه یحیی عبدالمحمدی فرزند محمد اولین شهید گروه تفحص شهدا بود ،
وی از نیروهای تیپ 26 انصار گردان شمال غرب بود که افتخار انجام
وظیفه را در جست و جوی پیکر پاک شهدا از آن خود کرد .
او در تاریخ 25/12/1369 در منطقه حاج عمران واقع در ارتفاعات
پیرانشهر در حین انجام وظیفه بر اثر انفجار مین شربت شهادت را نوشید.
روحش شاد ویادش گرامی باد.
منبع : شبکه صبح
ابراهیم در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی در میان خانوادهای مؤمن و متعهد در شهر تبریز چشم به جهان گشود. یازده بهار بیشتر از عمر پربارش نگذشته بود که رهسپار منطقهی عملیاتی بیت المقدس۲ گشت.
عشق او به رزمندگان جبهه باعث شد به عنوان یک نیروی فعال پایگاه مقاومت مسجد حضرت علی (ع) کار خود را آغاز نماید و همچنین به یاری گروه تدوین تاریخچه «لشگر ۳۱ عاشورا» برود. ابراهیم در سال ۱۳۷۴ همزمان با سالگرد ارتحال حضرت امام (ره) به همراه کاروان عاشقان روح الله (ره) از لشگر ۳۱ عاشورا با پای برهنه صدها کیلومتر راه را پیاده به حرم رفت و پس از بازگشت با اصرار فراوان به گروه تفحص پیوست و راهی منطقه عملیاتی «فکه» شد. سرانجام ابراهیم احمد پوری فعالی زمانی که در منطقه عملیاتی والفجر ۱ در دمای ۵۰ درجه در ساعت ۱۲ ظهر مشغول جست و جوی پیکر مفقودین جنگ بود، در تاریخ ۷/۴/۱۳۷۴ در فکه بر اثر انفجار نارنجک پوسیدهای به شهدای گلگون کفن جنگ تحمیلی پیوست. پیکر معطر ابراهیم در حالی که انگشتان دست و پای راستش قطع شده بود، در گلزار شهدای وادی رحمت تبریز آرمید تا روحش در آسمانها به جست و جوی شهیدان اسلام برود.
ادامه زندگینامه این شهید در ادامه مطلب